حرف

دوست من اونیه که وقتی کنارش می‌شینم هی دنبال حرف نگردم و نگران این نباشم که اگه الان چیزی نگم حوصله ش سر میره...

انتظار

‏پنج سال ده سال بیست سال هم‌ ممکنه منتظر برگشتن یکی بمونی ولی وقتی برمیگرده قبولش نکنی. 

چون عاشق اون شخصی بودی که قرار نبوده بره...

مالیخولیا


_عمقش زیاد بود...اما زمانش کم

حسرت بو کشیدنِ موهایِ بارون خوردت موند تو دلم

.

+هنوز همه ی چتامونو دارم

سرِ همون ساعتی که هر شب زنگ میزدی

مثل معتادی میشم که مواد بهش نرسیده،

کلافس، دست و دلش میلرزه....

میرم تو اتاق

موسیقیِ مورد علاقتو پِلی میکنم

هی تکرار میشه

شروع میکنم از اون بالایِ بالا خوندن حرفامون

از اونجایی که با فعل جمع حرف میزدیم

از اونجایی که با اسمِ فامیلی همدیگه رو صدا میکردیم

میام پایین

یکم لحنمون خودمونی تر شده

میام پایین

تایم حرف زدنمون بیشتر شده

میام پایین

توی همه ی ساعتای روز از هم خبر میگیریم

میام پایین

از قیافه ی جمله معلومه با کلی خجالت به آخر حرفامون یه عزیزم اضافه کردیم

میام پایین

شروعِ شعر و حرفایی که داره حالمونو لو میده

میام پایین...

.

_چرا ساکت شدی؟؟

لو میدیم دلمون رفته واسه هم

میگم مطمئنی؟

میگی مطمئنم

میگم ببینیم همدیگه رو

سرِ ساعت پنج

همون جایی که اولین بار دیدیم همو

.

+اما اون قرار فرق داشت

روم نمیشد نگات کنم

دستام یخ کرده بود


_دستتو گرفتم

گفتم آروم باش

نمیخواد هیچی بگی

من دارم با چشمات حرف میزنم

.

+میام پایین

یه میم به آخرِ اسمم اضافه شده

میخونم

میخونم

به یه حرفایی که میرسم از ذوق چشمامو میبندم

میخونم

شب از نیمه گذشته

موسیقی داره تکرار میشه

.

_میای پایین تر

حالمون خوبه

میای پایین تر

میفهمی قلبم تو دستاته

میفهمی نفسم تو مشتته

میفهمی ....

لحنت عوض میشه

میای پایین تر

میخوای بری

داره باورم نمیشه

دارم جون میدم

خواهش میکنم

قَسَمِت میدم

باورم نمیشه

آخه گفته بودی مطمئنم...نگفته بودی؟

چرا گفته بودی!

.

+گفته بودم

.

_پاک کن

هر چی که بودو دیلیت کن

حرفام...عکسام...خودم

لااقل با آدمی که الان تو زندگیته نصفه و نیمه نباش

.

+کارم شده مقایسه کردن

تو یه طرفی

آدمایی که میان تو زندگیم یه طرف

.

_پاشو برو

میخواد بارون بگیره

موهات خیس میشه...!

ببخشید...حواسم نبود....اینجا منتظرِ کسی بودی...

.

+نگفتی تو اینجا چیکار میکردی؟

.

_من هر هفته میام

سرِ ساعت پنج...منتظرِ خودم میمونم...هیچ وقتم پیدام نمیشه...هیچ وقتم خودمو پیدا نمیکنم...به خودم نمیام...بعد میذارم میرم

الانم باید برم

داره بارون میگیره

طاقته هوایِ بارونی رو ندارم

باید زودتر برم..باید برم

.

+ساعتتو جا گذاشتی

شال گردنت.

.

_ساعتم باشه پیشِ تو...به دردِ من نمیخوره، فصلا عوض میشه، آدما عوض میشن ، سنم داره میره بالا اما دارم میبینم زمان خیلی وقته وایساده

ساعتم باشه پیشِ تو

اما شال گردنمو بده

دو ساله نَشُستَمِش،، عطرت میپره.