خداحافظ

.


... همیشه باز دوستت خواهم داشت..

به همین سادگی ...

       به همین شفافی ...

و تو ای بت بی مهر ...

باز, همچنان دیکتاتور خواهی ماند ....

برایت نوشتم همیشه خداحافظ ...که برایت مهم نیست"سلام"... و "دوستت خواهم داشت" و ""خداحافظ"....

و تو آن قدر زمستانی ...!!

که سرشار از نخواستن ؛

چه حتی اجازه از دور تماشاکردنت را هم ندارم..

و خیره در سکوت و عاشقانه های قلم ..

و تو به چشم جرم به همه آنها نگاه میکردی ...


""بگذریم ""....


همان واژه دروغین....

و رها شدن از قضاوت ...!؟


حالا بیا و نگاه کن تازه میانه های پاییز است ...

و همچنان عاشقانه می سرایمت ...

 همچنان پرنده ای ,که شاخه عوض میکند در اضطراب خواستن ...!!

شاید فصل تولد تو باشد و هوا و شاخه ها برای نشستن و سرودن آماده تر ..

که همیشه بنشینم و گاهی برایت بنویسم و بسرایم ...!!

دیدم که حرفی نیست,جز اینکه خداحافظی...

نوعی سلام غریبه ای است برای آغاز نامه بعدی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد