از شنبه دو هفته میرم مسافرت
دور بشم از این باتلاق
کاش میشد با هم بودیم
یک کلبه توی جنگل
من و تو
.
.
افسوس ...
باید یکم سیاست یاد بگیرم
نه که پدر سوخته بشم
فقط یکم جلوی زبونم رو بگیرم
تا پیشرفت کنم
بعد به خودم میگم که چی ؟
پست بگیری تا چیزی رو تغییر بدی؟
تو اگه محافظه کاربشی چیزی رو هم تغییر نخواهی داد
همین زبون درازی رو عشقه ...
اول نامه میزنند با خانم های شرکتی تسویه حساب کنید
بعد از چند روز حراست میاد رییس رو می ترکونه سریه چیز الکی
بعد یکی از دوست دخترهاش رو میاره سر کار
امروز هم یکی فرستاد اونم برای من
کار کردن با این خانم ها مثل راه رفتن تو میدان مین می مونه ...
بزرگترین سرگشتگی دنیا
اینه که دلبسته زنی بشی که مال تو نیست
و مال تو نخواهد شد ...
این عقل و عشق هر دو به یک جو نمی روند
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم ...