منگل

زیاد خوب بودن 
مثه داشتن یه کروموزوم اضافه ست...
مُنگل تصور میشی

بانو

می گفت  : بسترنشینی ما مکافات دل‌‌دادگی‌ست...

ناخوش‌احوالی‌مان غم‌باد دل‌تنگی.

لنگ مرهمیم بر زخم عاشقی ؛ نه شفا

 چشم‌انتظار پاقدمت...

دیده به درگاه در سفیدشد.

چاره‌ی مبتلا طبیب می‌داند؛

شرح نسخه دواچی.

درد از مرض که نیست.

کرم کن و التفاتی کن بانو  ...

عشق از دست رفته

سهمم از عشق به تو حسرت و فریاد شد

                                                    از خدا خواستم و قلب من آزاد شد ...


واقعا قلب آدم آزاد میشه |؟! ...