مثل جای بند ساعتم که روی دستم مانده
مثل آن سفیدی مضحکی که
روی مچ دست راستم ایجاد کرده
تـــــــــــو
روی هر لحظه ام جا ماندی
روی هر لحظه ام حک شدی
روی هر لحظه ام سنگینی میکنی
تو را که خیلی وقت است باز کردم از وجودم
زمان می برد تا جای سفیدت برود ...
خودت که رفتی
خودم که رفتم . . .