عید دیدنی

چه کاریه؟

 آدم سال به سال شال و کلاه کنه و بره دست‌بوس و دیدن کسی که نمی‌خواد ریختش رو ببینه؟ 

بشاش توی این صله رحم و 

برو پیش رفیق تنهاییات...

نه

هرگز دو عاشق دیروز ،


نمی توانند دو دوست معمولی امروز باشند....


عاشق

عاشقت  هستم نمیگویم به تو

چون که عاشق بعد از این اقرار تنها میشود...

شنبه

شنبه ها، باید در خانه ماند!


خیابان‌ها نباید شاهد قدم‌های کسی‌ باشند

که روز قبلِ آن

دویده است

راه خانه تا کافه را

راه کافه تا آن کوچه ی همیشگی‌

راهِ کوچه  تا نیمکتِ چوبی قدیمی‌ 

و آن درخت

که میشد زیرش منتظر بود

شماره گرفت

بارها به ساعت نگاه کرد

و ناگهان به کسی‌ دورتر‌ها دست تکان داد

و دوید

و رسید

خیابان‌های شنبه صبح

تا زمانی‌ که آدم‌ها را به هم نرسانند

غمگین‌ترین خیابان‌های دنیا هستند

غمگین تر از آن صندلی‌های خالی‌ کافه ها 

خلوتِ کوچه ها

آن نیمکت‌های فراموش شده

و یک درخت

تنها یک درخت

که هیچکس زیر سایه‌اش منتظر نیست


چرا، چرا، چرا به فکرش نمیرسد

یکی‌ از این آخر هفته‌ها برسد؟؟

صدای تو

روزهای آخر سال

باز دلهره

انتظار

دوری

صدای تو

صدای تو

صدای تو ...