مسئولیت

امروز دوباره احمقانه بحث کردم

نمی دونم هنوز چزا روی این حرف حساسم که میگه تو هیچ کاری نکردی

رییس احمقی که یک سازمان رو به ورشکستگی کشیده

چهار ماه به کارگرهاش حقوق نداده


به حرف من گوش نکرد تاوانش رو با حیثیتش میده

اما

خوب بلده منو عصبی کنه


خوب !

کلافه

انتظار های بیهوده


تا بوده همین  بوده


انبوهی از حرفهای نگفته که حوصله گفتنش نیست


فقط سیگاری دیگر


سیگاری دیگر


سیگاری دیگر ...

هم اتاقی

صبح با ما نیومد

صداش زدیم جواب نداد

ما هم زدیم بیرون


برای اولین بار آرزو کردم کاش تو خواب مرده باشه


و از این فکر شرمنده نشدم ...

ظالم

وقتی به یکی بی اعتنایی میکنی

درواقع به دو نفر بد کردی

یکی به اون

یکی به کسی که اون میره سراغش

تا تو رو فراموش کنه

اما

نمی تونه ...

یاد

باز شبی دیگر


من


تو


پاکت سیگار


دود


دود


دود


دریغ از فراموشی ...