در کوچه های خلوت و تاریک شهرمردی تنها و بیکس یک عمر درد یک دنیا عشق یک کوه غم را با خود بر شانه های خود حمل می کند از عشق چه ماند سایه ای لرزان و ته سیگارهای رنگارنگ ...