اومدم یه توفان توییتری راه بندازم به اسم
چالش آرزوی مرگ !
که همه امشب برای مرگ مسولین بدبختی مردم ما دعا کنند
یهو همه دموکرات منش شدن که از تو که بعیده و دعا کن خدا هدایتشون کنه !
یه گروه هم کلا آتیست شدن خدا و دعا رو مسخره میکنند !
بعد از مدتها یک مکالمه دلنشین داشتم با دوستی قدیمی
حسی ناب و دلپذیر
انگار سالها بود همدیکه رو میشناختیم
خاطراتی رو مرور کردیم که زمانی برای ما تلخ بود
اما الان
زمان به مرور همه چیز رو بی اهمیت میکنه
یا کم اهمیت
اما وجود یک دوست
که بشه پیشش راحت بود موهبت بزرگی هست ...
دوست خوبم
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی
امشب روی صندلی آرایشگاه فشارم افتاد
خیلی زیاد
حس کردم دارم میمیرم
ولی چیزی نگفتم
پسرها همراهم بودند
تو فکر اونا بودم که سالم به خونه میرسند یا نه؟
کم کم بهتر شدم اما خیس عرق بودم
لباسم خیس شده بود
برگشتیم خونه
آدم موجود عجیبیه
بالا پایین زیاد داره ...