این روزها
کارم شده نوشتن
نوشتن در دفترچه عقاید دیگران
هی رفیق
دستهایم را محکم بگیر
گفته اند درمان لرزشش تو هستی ...
دست هایم را به باد سپرده ام تا تو را از تنهای ات برهاند.
پنجره اتاقم را باز می کنمعطر تو در هواست می آیی یا رفته ای ...
نه می آیم نه رفته ام من با تو ام تا هر وقت که مایل باشی
کاش میشد اینهمه کاش نمی گفتیم ...
دست هایم را به باد سپرده ام تا تو را از تنهای ات
برهاند.
پنجره اتاقم را باز می کنم
عطر تو در هواست
می آیی یا رفته ای ...
نه می آیم
نه رفته ام
من با تو ام
تا هر وقت که مایل باشی
کاش میشد
اینهمه کاش نمی گفتیم ...