حق کات کردن ...

یاد گرفته ام توی رابطه هام آدمها را آزاد بگذارم.
آدمها حق دارند تا یک جایی،تایک روزی بخواهندمان و بعد دیگر تمام...
هیچ وقت بیشتر از سه و نهایتاَ چهار بار به در بسته خانه شان نمی کوبم،در را باز نکنند می روم...
بهانه هایی مثل صدای در زدنت را نشنیدم،
خانه نبودم،برق قطع بود و چه و چه...
گاهی آدم را قانع نمی کند.
آدم های زندگی من آزادند تا هر زمان تا هر زمان که
می خواهند پشت در خانه شان ادای نبودن ها را در بیاورند...
همانقدر که من در دیگر گذر نکردن از آن کوچه آزادم...

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 05:54 ب.ظ http://khanehfarda.blogsky.com

آزاد گذاشتن یک حقه که باید برای آدم ها گذاشت. ولی این مواردی که گفتی می تونن آغازی برای تصمیم گیری به فرار باشن. یعنی در فراتر از گذر نکردن، بلکه گریختن

یه ضرب المثل هست میگه "مهر به زور خواری جان است "
به زور که نمیشه کسی رو نگه داشت
میشه آدم حس نکنه سرد شدن ها رو بی تفاوتی ها رو
بی توجهی ها رو
میشه چند وقتی ندیده گرفت حتی آدم برای خودش بهانه تراشی کنه که نه سرش شلوغه و گرفتاره و ...
ولی اون گوشه قلبش حس میکنه دیگه اوضاع مثل قبل نیست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد