آخر سال رسیده
من مانده ام با
چک هایی که پاس نمی شوند
و گناهانی که بخشیده نخواهند شد
.
صبر می کنم
بو میکشم
.
لحظه تحویل سال نزدیک می شود
.
.
.
لحظه تحویل یک دلتنگی به یک دلتنگی کهنه تر
.
یادش به خیر
تو که بودی
خم می شدیم
ولی نمی شکستیم
.
حالا تو نیستی
و ما ایستاده شکسته ایم...