-
بکش بر دوش
یکشنبه 12 بهمنماه سال 1393 21:42
بکش بر دوش ... برده هایی کنار هم بر دوشمان طنابها و طنابها بر پایمان زنجیر بر پشتمان شلاق ... سوت شلاق در هوا یالا بکش بر دوش ...
-
یک زن ...
دوشنبه 8 دیماه سال 1393 21:51
مادرم امروز می گفت همیشه پای یک زن وسط است ! من به گلهای قالی خیره شده بودم آه کشیدم و فکر کردم " کاش پای تو وسط بود ..."
-
پیغام
سهشنبه 11 آذرماه سال 1393 15:42
به که پیغام دهم؟ به شباهنگ که شب مانده به راه؟ یا به اندوه کلاغان سیاه؟ به پرستو که سفر میکند از سردی فصل؟ یا به مرغان نکوچیده شهر؟ به که پیغام دهم ؟ که به یادت هستم ...
-
جنون
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1393 21:25
بند گیسو وا کن ...
-
مجرمین
پنجشنبه 8 آبانماه سال 1393 21:53
تو رفته ای تو نیستی کنارم اما چیزی عوض نشده من و تو شریک جرم خاطره های قشنگی هستیم ...
-
رها
جمعه 25 مهرماه سال 1393 01:53
پشتم به تو گرم است که اینگونه مثل باد رهایم ...
-
دلتنگتم
دوشنبه 24 شهریورماه سال 1393 00:21
شبهای شهریور آرام می گذرند اما قلب بی قرار من نه ...
-
اگه لمسم کنی شاید به دنیای تو برگردم
پنجشنبه 20 شهریورماه سال 1393 06:47
منو حالا نوازش کن ...
-
دیوانگی
سهشنبه 20 خردادماه سال 1393 19:36
درد تنهایـــــــــی کشیــدن مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید شاهکاری میسازد به نامِ دیوانـــگی و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان دیوانـــــه، خود خــــواه، بی احساس نمیــــفروشــــــــم....!!!!
-
عذاب
دوشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1393 01:16
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست اگر شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست ...
-
انصاف نیست
شنبه 30 فروردینماه سال 1393 01:02
ﺁﯾﺎ ﻣﻮﺍﻓﻘﯽ ﻟﺒﺖ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺟﺪﺍ ﺷﻮﺩ؟ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺎﺯ ﻭﺍ ﺷﻮﺩ؟ ﺟﺎ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺩﻟﺖ ﺑﻨﺸﯿﻨﻢ؟ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻫﺴﺖ؟ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﺁﻥ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎﺳﺖ، ﭘﺎ ﺷﻮﺩ؟ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻢ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺍﺳﺖ؟ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ، ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪﺑﻪ ﻗﻠﺐ ﺗﻮ، ﺟﺎ ﺷﻮﺩ؟ ﺑﺎ ﺍﺧﻢ ﺭﻭﯼ ﺯﺧﻢ ﺩﻝ ﻣﻦ ﻧﻤﮏ ﻧﭙﺎﺵ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﺎﺷﻖ ﺯﺧﻤﯽ ﺭﻫﺎ ﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﺯﺧﻢ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﯼ ﺩﻝ ﺳﻨﮓ ﺧﻮﺩِ ﺗﻮ ﺍﻡ ﺍﯾﻦ ﺯﺧﻢ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ...
-
دوستت دارم
چهارشنبه 20 فروردینماه سال 1393 00:36
قهوه را بردار و یک قاشق شکر... سم بیشتر! پیش رویـــــم هــــم بزن آن را دمــــادم بیشتر قهوه ی قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست مــی شوم هـــرآن بـــه نوشیدن مصمــــم بیشتر صندلی بگذار و بنشین روبرویم،وقت نیست حرف ها داریــــم ، صدها راز مبهــــم، بیشتر راستش من مرد رویایت نبودم هیـــچ وقت هرچه شادی دیدی از این زندگی غم...
-
شب ، او ، خاطره ، بی خوابی ، خیال ، درد ، درد ، درد ...
سهشنبه 5 فروردینماه سال 1393 00:04
ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺮﺍﯾﻢ ﻣﺜﻼ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ : ﺷﺐ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺁﺑﯽ ،ﻟﺮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺩﺳﺖ ﺑﺎﺩ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ ﻭﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ... ﺍﻣﺸﺐ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﺗﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺮﺍﯾﻢ ﺍﻭﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﻧﯿﺰ ﻣﺮﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ... ﺩﺭ ﺷﺒﻬﺎﯾﯽ ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ ﺍﻭﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﻭﺍﻧﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﺎ ﺯﯾﺮ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻻﯾﺘﻨﺎﻫﯽ ﺍﻭﺭﺍ ﻣﯽ...
-
تنها
جمعه 9 اسفندماه سال 1392 01:01
امان از روزهایی که هیچ کس حوصله ادم رو نداره ...
-
فلسفه
چهارشنبه 2 بهمنماه سال 1392 08:00
میگوید : چرا خودکشی کردی ؟ فکر کردم سوال درست این نیست سوال درست اینست " چرا دوباره خودکشی نکردی ؟" چرا آدمها زندگی می کنند ؟ مردن که دلیل نمی خواهد این زندگیست که دلیل می خواهد گفتم : انسان زمانی زنده است که یا کسی را برای دوست داشتن دارد یا هدفی برای مبارزه ...
-
کاش
سهشنبه 24 دیماه سال 1392 21:38
چشمانم به در سفید شد نبضم کند می زند کاش چشمانت کمی نزدیکتر بود ...
-
شراب
سهشنبه 26 آذرماه سال 1392 01:45
شرابی تلخ می خواهم ...
-
مرا به خانه ام ببر ...
شنبه 9 آذرماه سال 1392 00:41
مرا به خانه ام ببر ستاره دلنواز نیست سکوت نعره می زند که شب ترانه ساز نیست ...
-
انتظار
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 07:47
سالهاست هنوز به آن درخت کاج قدیمی که می رسم می ایستم با دقت به تنه اش نگاه می کنم آرام آرام تنه اش را لمس می کنم جایی که تو انگشتهایت را می کشیدی یادت هست قرار بود چاقویی بیاوریم و اسممان را روی تنه درخت بنویسیم سالهاست چاقویی کوچک همیشه توی جیبم می گذارم اما تو نیستی نیستی درخت هم در انتظار پیر شد ...
-
هیس
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1392 00:12
هیس قهوه ات را بخور آرامش این شعر را بهم نزن از سطر بعد به خانه بر می گردم سپس آرزوهایم را در صف اتوبوس جا می گذارم فردا روز جهانی خوشبختی است زنگ بزن و جوری که صدایت را نشناسم خداحافظی کن ...
-
ماه من
جمعه 3 آبانماه سال 1392 16:23
ماه من پشت ابرها می ماند وقتی که نیستی ...
-
این روزها ...
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1392 04:12
این روزها کارم شده نوشتن نوشتن در دفترچه عقاید دیگران هی رفیق دستهایم را محکم بگیر گفته اند درمان لرزشش تو هستی ...
-
مارو باش...
شنبه 27 مهرماه سال 1392 19:10
چشم خشکیده داره به ناودون کوچه حسادت میکنه ما به این بغض سمج گفته بودیم ابر بهاری ما رو باش ...
-
دلتنگ
شنبه 20 مهرماه سال 1392 22:17
صبح یک روز من از پیش خودم خواهم رفت بی خبر با دل درویش خودم خواهم رفت می روم تا در میخانه کمی مست کنم جرعه بالا بزنم آنچه نبایست کنم بی خیال همه کس باشم و دریا باشم دائم الخمر ترین آدم دنیا باشم آنقدر مست که اندوه جهانم برود استکان روی لبم باشد و جانم برود ساقیا در بدنم نیست توان جام بده گور بابای غم هر دو جهان جام...
-
یاد
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 22:50
باز شبی دیگر من تو پاکت سیگار دود دود دود دریغ از فراموشی ...
-
دل بهانه گیر من
دوشنبه 25 شهریورماه سال 1392 07:52
می دانم هستی مال من نیستی خوب نباش همین که هستی کافیست مهم تو هستی که شاد باشی بخندی ولی نمی دانم چرا گاهی فقط گاهی همین که هستی کافی نیست مال من باش لطفا ...
-
خودم
جمعه 25 مردادماه سال 1392 01:56
خودم جان این روزها می خواهم تو را بغل کنم یک گوشه ای خودم را بغل کنم و بگویم خودم جان غصه نخور که رفت من که پیشت هستم بعد با خودم کمی بخندیم کمی گریه کنیم ...
-
گلوله
شنبه 22 تیرماه سال 1392 18:21
"اخلاق گند منو که می دونی وقتی رفتی دیگه دیگه رفتی ..." پنبه ای که در گوشت چپانده ای گلوله با ارزشی است که مرا متلاشی می کند قدرش را بدان شلیک کن ...
-
بازنده
شنبه 1 تیرماه سال 1392 16:33
خسته از جوونی ها عاشق ولی مغرور در امتحان عشق ما هردو رد بودیم ...
-
از مزخرفات دیوانه
دوشنبه 27 خردادماه سال 1392 01:07
ما هم همینطور بودیم همینطور هستیم امشب به فیلمی فکر می کردم به اسم "چه رویاهایی که می آیند " داستانش را فکر کنم قبلا برایت گفته بودم بعد فکر کردم نکند دنیا تمام شده یک روزی که ما حواسمان نبوده تمام شده و ما اکنون در دوزخ هستیم مانند همان فیلم ذهنمان را از دست داده ایم واقعیت دوزخی اینجا را پذیرفته ایم خوب پس...